مشکاتمشکات، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

نور زندگی ما

خونه هانا جون+ خونه بنیتا جون+ خونه علی جون

سلام مامانی ماه رمضان شروع شده. قبل از شیر گرفتنت رفتم پیش دکتر صدوقی که بپرسم میتونم از شیر بگیرمت یانه؟ فکر می کردم الان می گه نننننننههههه!!! بزار بچه دو سال و کامل بخوره !!!!  اونوقت منم امسال و روزه نمی گیرم .... ولی دکترت گفت می تونستم 5 ماه پیش هم این کار و انجام بدم و آخرین امید منم نا امید شده و امسال روزه گیر شدم :دی روز اول ماه رمضان نیوشا جون و مامانش از اصفهان اومدن تهران و مریم جونی بخاطرش مهمونی داد و ما هم خودمون و چسبوندیم بهشن از غذا هایی که سرو شد و بوش و خورنده هاش نمی گم که روزه م باطل میشه هه ههه ولی عکساش  میزارم خونه هانا جون رهام گندم جون ، سبحان مریم گلی جون ، اوای صفورا جون، مشکات خودم ، هانا...
23 تير 1392

مهمونی خونه ما+عکس کیان+اولین سرم+استخر پارتی دوم

سلام مامان فداش دو هفته پیش به صورت کاملا یهویی نهیر جون گفت داره میاد تهران منم گفتم همه بیان خونه مون که همدیگر و ببینیم حدودا 18 نفر از مامان ها و 18 تا نینی اومدن خونمون. البته خاله نیر نامردی کرد و ارین و نیاورد، عوضش نسترن جون پارمیدا و پارسا رو اورد و یر به یر شدیم :دی خیلی ها اولین بار بود میومدن و بعضی ها اولین بار بود که من میدیدمشون :دی  کلی هم برامون شکلات و سوغات و کادو اوردن و حسابی ما رو شرمنده کردن. یه استخر پارتی هم رفتیم که تو ادامه مطلب عکساش و میزارم. البته دومین باره که میریم اینجا ولی اولین باره که عکس گرفتیم :دی   الان داری سی دی با نینی 2 رو میبینه جاهای از شعر رو که بلدی باهاشون می خونی : مث...
18 تير 1392
16983 0 12 ادامه مطلب

92/4/6+ عکس

سلام مشکاتم خوبی مامان؟الان پیشم نشستی و از تو گوشیم فیلم حسنی رو باز کردی و داری میبینی. کاملا مستقل و هدفمند میری تو قسمت گالری و موزیک و فیلم میبینی. از اون هدفمند تر فهمیدی که کانتکت هام و چه جوری بیاری و عکس بابا رو میاری و زنگ میزنی بهش و فوری گوشی و میاری میدی بهم و می گی بابایی... همچنان کتاب خوندن و خیلی دوست داری. از هفته پیش کتاب دویدم و دویدم و شروع کردیم و شما الان شعرش و می خونی. میگی: "دبیدم دبیدم خامونه -همون خانومه- اب داد نون داد بخورررر. بز بزی علف بخورهههه. اتیییش . قیچی ... " تاب تاب عباسی رو هم اینجوری می خونی: "تااااا تاااا عباشی، خدا ننداژیییی، بگل مامان بابا بنداژی" غذات و که تموم می کنی، دستات و بلند می کنی ...
10 تير 1392
1